فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 178
هر که شد محرم دل در حرم يار بماند ، وان که اين کار ندانست در انکار بماند اگر از پرده برون شد دل من عيب مکن ، شکر ايزد که نه در پرده پندار بماند صوفيان واستدند از گرو مي همه رخت ، دلق ما بود که در خانه خمار بماند محتسب شيخ شد و فسق خود از ياد ببرد ، قصه ماست که در هر سر بازار بماند هر مي لعل کز آن دست بلورين ستديم ، آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت ، جاودان کس نشنيديم که در کار بماند گشت بيمار که چون چشم تو گردد نرگس ، شيوه تو نشدش حاصل و بيمار بماند از صداي سخن عشق نديدم خوشتر ، يادگاري که در اين گنبد دوار بماند داشتم دلقي و صد عيب مرا مي پوشيد ، خرقه رهن مي و مطرب شد و زنار بماند بر جمال تو چنان صورت چين حيران شد ، که حديثش همه جا در در و ديوار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزي
،
شد که بازآيد و جاويد گرفتار بماند
تعبیر:
راه رسیدن به مقصود دشوار و ناهموار است. شکست امروز به معنی پیروزی فرداست به شرط آنکه از لحظات کمال استفاده را ببری. صبور و شکیبا باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 99
دل من در هواي روي فرخ ، بود آشفته همچون موي فرخ بجز هندوي زلفش هيچ کس نيست ، که برخوردار شد از روي فرخ سياهي نيکبخت است آن که دايم ، بود همراز و هم زانوي فرخ شود چون بيد لرزان سرو آزاد ، اگـر بيند قد دلــجوي فرخ بده سـاقي شـراب ارغواني ، به يـاد نرگس جـادوي فرخ دوتا شد قامتم همچون کماني ، ز غم پيوسته چون ابروي فرخ نسيم مشک تاتاري خجل کرد ، شمـيم زلـف عنبـربـوي فرخ اگر ميل دل هر کس به جايست ، بود ميـل دل من سـوي فرخ
غلام همت آنم که باشد
،
چو حافظ بنده و هندوي فرخ
تعبیر:
آنقدر در حال و هوای یار به وصال فکر کرده ای که زندگی را فراموش کرده و تمام سختی ها را به جان خریده ای. دل . دیده ات را با گریه به تاراج داده دیگر اشکی باقی نمانده است. هر چه مقدر و قسمت باشد همان می شود. امیدت را هیچ وقت از دست نده چون خداوند ارحم و الراحمین است.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 374
بيا تا گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم ، فلک را سقف بشکافيم و طرحي نو دراندازيم اگر غم لشکر انگيزد که خون عاشقان ريزد ، من و ساقي به هم تازيم و بنيادش براندازيم شراب ارغواني را گلاب اندر قدح ريزيم ، نسيم عطرگردان را شکر در مجمر اندازيم چو در دست است رودي خوش بزن مطرب سرودي خوش ، که دست افشان غزل خوانيم و پاکوبان سر اندازيم صبا خاک وجود ما بدان عالي جناب انداز ، بود کآن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازيم يکي از عقل مي لافد يکي طامات مي بافد ، بيا کاين داوري ها را به پيش داور اندازيم بهشت عدن اگر خواهي بيا با ما به ميخانه ، که از پاي خمت روزي به حوض کوثر اندازيم
سخنداني و خوشخواني نمي ورزند در شيراز
،
بيا حافظ که تا خود را به ملکي ديگر اندازيم
تعبیر:
سعادت و نیکبختی به تو روی آورده است. غم و اندوه دنیا را رها کن و سخت نگیر. آنچه پیش آید خیر و صلاح تو در آن است. راه های مختلف را امتحان کن تا شادی و سرور تو بادوام باشد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 21
دل و دينم شد و دلبر به ملامت برخاست ، گفت با ما منشين کز تو سلامت برخاست که شنيدي که در اين بزم دمي خوش بنشست ، که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست شمع اگر زان لب خندان به زبان لافي زد ، پيش عشاق تو شب ها به غرامت برخاست در چمن باد بهاري ز کنار گل و سرو ، به هواداري آن عارض و قامت برخاست مست بگذشتي و از خلوتيان ملکوت ، به تماشاي تو آشوب قيامت برخاست پيش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت ، سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست
حافظ اين خرقه بينداز مگر جان ببري
،
کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست
تعبیر:
ایمانت را قوی تر کن تا از رنج ملامت نجات یابی. گرفتاریت برطرف می شود. اگر در عین غمگینی خندیدی شاهکار کرده ای. کسانی که طرفداری تو را می کنند و از آشوب و غوغا نجاتت می دهند. تغییری در خود و افکارت بده. بدی ها را آتش بزن و بخشندگی را در خود پرورش بده.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 323
ز دست کوته خود زير بارم ، که از بالابلندان شرمسارم مگر زنجير مويي گيردم دست ، وگر نه سر به شيدايي برآرم ز چشم من بپرس اوضاع گردون ، که شب تا روز اختر مي شمارم بدين شکرانه مي بوسم لب جام ، که کرد آگه ز راز روزگارم اگر گفتم دعاي مي فروشان ، چه باشد حق نعمت مي گزارم من از بازوي خود دارم بسي شکر ، که زور مردم آزاري ندارم
سري دارم چو حافظ مست ليکن
،
به لطف آن سري اميدوارم
تعبیر:
خود را ناتوان و ضعیف احساس نکن زیرا اعتماد به نفس خود را از دست می دهی. در زندگی سرت به کار خودت مشغول است و این بسیار خوب است. به لطف و کمک دیگران امیدوار باش زیرا در صورت مقتضی به کمک تو خواهند آمد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 410
اي قباي پادشاهي راست بر بالاي تو ، زينت تاج و نگين از گوهر والاي تو آفتاب فتح را هر دم طلوعي مي دهد ، از کلاه خسروي رخسار مه سيماي تو جلوه گاه طاير اقبال باشد هر کجا ، سايه اندازد هماي چتر گردون ساي تو از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف ، نکته اي هرگز نشد فوت از دل داناي تو آب حيوانش ز منقار بلاغت مي چکد ، طوطي خوش لهجه يعني کلک شکرخاي تو گر چه خورشيد فلک چشم و چراغ عالم است ، روشنايي بخش چشم اوست خاک پاي تو آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار ، جرعه اي بود از زلال جام جان افزاي تو عرض حاجت در حريم حضرتت محتاج نيست ، راز کس مخفي نماند با فروغ راي تو
خسروا پيرانه سر حافظ جواني مي کند
،
بر اميد عفو جان بخش گنه فرساي تو
تعبیر:
موفقیت و پیروزی در انتظار تو است. دست به هر کاری بزنی نتیجه ی دلخواه را خواهی دید. ایمانی راسخ و اراده ای محکم داری. به زودی تغییر عمده ای در زندگیت حاصل می شود که نتیجه ی سعی و تلاش خودت است. مراقب باش تا مغرور نشوی زیرا غرور آفت عقل و خرد است.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 489
اي در رخ تو پيدا انوار پادشاهي ، در فکرت تو پنهان صد حکمت الهي کلک تو بارک الله بر ملک و دين گشاده ، صد چشمه آب حيوان از قطره سياهي بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم ، ملک آن توست و خاتم فرماي هر چه خواهي در حکمت سليمان هر کس که شک نمايد ، بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهي باز ار چه گاه گاهي بر سر نهد کلاهي ، مرغان قاف دانند آيين پادشاهي تيغي که آسمانش از فيض خود دهد آب ، تنها جهان بگيرد بي منت سپاهي کلک تو خوش نويسد در شان يار و اغيار ، تعويذ جان فزايي افسون عمر کاهي اي عنصر تو مخلوق از کيمياي عزت ، و اي دولت تو ايمن از وصمت تباهي ساقي بيار آبي از چشمه خرابات ، تا خرقه ها بشوييم از عجب خانقاهي عمريست پادشاها کز مي تهيست جامم ، اينک ز بنده دعوي و از محتسب گواهي گر پرتوي ز تيغت بر کان و معدن افتد ، ياقوت سرخ رو را بخشند رنگ کاهي دانم دلت ببخشد بر عجز شب نشينان ، گر حال بنده پرسي از باد صبحگاهي جايي که برق عصيان بر آدم صفي زد ، ما را چگونه زيبد دعوي بي گناهي
حافظ چو پادشاهت گه گاه مي برد نام
،
رنجش ز بخت منما بازآ به عذرخواهي
تعبیر:
بخت و اقبال و سعادت همراه تو است. به زودی به کام و آرزوی خود می رسی. در هنگام توانایی و سعادت به نیازمندان خدمت کن تا به این وسیله از نعمت های خداوند سپاسگزار باشی. غرور و خودپسندی را از خود دور کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 376
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشيم ، سخن اهل دل است اين و به جان بنيوشيم نيست در کس کرم و وقت طرب مي گذرد ، چاره آن است که سجاده به مي بفروشيم خوش هواييست فرح بخش خدايا بفرست ، نازنيني که به رويش مي گلگون نوشيم ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است ، چون از اين غصه نناليم و چرا نخروشيم گل به جوش آمد و از مي نزديمش آبي ، لاجرم ز آتش حرمان و هوس مي جوشيم مي کشيم از قدح لاله شرابي موهوم ، چشم بد دور که بي مطرب و مي مدهوشيم
حافظ اين حال عجب با که توان گفت که ما
،
بلبلانيم که در موسم گل خاموشيم
تعبیر:
ناراحتی و غم روزگار را فراموش کن و به شادی و طرب زندگی فکر کن. اگر عاقل باشی می توانی غم ها را به شادی تبدیل کنی. اگر به نتیجه ی مطلوب نرسیدی نا امید نباش. زندگی فراز و نشیب بسیار دارد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 226
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود ، وين راز سر به مهر به عالم سمر شود گويند سنگ لعل شود در مقام صبر ، آري شود وليک به خون جگر شود خواهم شدن به ميکده گريان و دادخواه ، کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود از هر کرانه تير دعا کرده ام روان ، باشد کز آن ميانه يکي کارگر شود اي جان حديث ما بر دلدار بازگو ، ليکن چنان مگو که صبا را خبر شود از کيمياي مهر تو زر گشت روي من ، آري به يمن لطف شما خاک زر شود در تنگناي حيرتم از نخوت رقيب ، يا رب مباد آن که گدا معتبر شود بس نکته غير حسن ببايد که تا کسي ، مقبول طبع مردم صاحب نظر شود اين سرکشي که کنگره کاخ وصل راست ، سرها بر آستانه او خاک در شود
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
،
دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود
تعبیر:
صبر و استقامت و تحمل سختی ها، عاقبت تو را به آرزوهایت می رساند. گره ای که بر کارت افتاده است به خاطر غفلت تو و خیانت دوستان ظاهرالصلاح است. هر کس را محرم اسرار خود قرار نده. با تأمل و تعمق در کارها به پیروزی خواهی رسید.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 195
غلام نرگس مست تو تاجدارانند ، خراب باده لعل تو هوشيارانند تو را صبا و مرا آب ديده شد غماز ، و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند ز زير زلف دوتا چون گذر کني بنگر ، که از يمين و يسارت چه سوگوارانند گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببين ، که از تطاول زلفت چه بي قرارانند نصيب ماست بهشت اي خداشناس برو ، که مستحق کرامت گناهکارانند نه من بر آن گل عارض غزل سرايم و بس ، که عندليب تو از هر طرف هزارانند تو دستگير شو اي خضر پي خجسته که من ، پياده مي روم و همرهان سوارانند بيا به ميکده و چهره ارغواني کن ، مرو به صومعه کان جا سياه کارانند
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
،
که بستگان کمند تو رستگارانند
تعبیر:
از هرجا می توان به اشتباه و خطای خود پی برد و راه درست را انتخاب کرد. از تجربه ی دیگران استفاده کن. به تنهایی نمی توانی این راه مشکل را طی کنی. هوشیار و عاقبت اندیش باش و فریب لحظه های زودگذر و فریبنده را نخور.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 297
زبان خامه ندارد سر بيان فراق ، وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق دريغ مدت عمرم که بر اميد وصال ، به سر رسيد و نيامد به سر زمان فراق سري که بر سر گردون به فخر مي سودم ، به راستان که نهادم بر آستان فراق چگونه باز کنم بال در هواي وصال ، که ريخت مرغ دلم پر در آشيان فراق کنون چه چاره که در بحر غم به گردابي ، فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق بسي نماند که کشتي عمر غرقه شود ، ز موج شوق تو در بحر بي کران فراق اگر به دست من افتد فراق را بکشم ، که روز هجر سيه باد و خان و مان فراق رفيق خيل خياليم و همنشين شکيب ، قرين آتش هجران و هم قران فراق چگونه دعوي وصلت کنم به جان که شده ست ، تنم وکيل قضا و دلم ضمان فراق ز سوز شوق دلم شد کباب دور از يار ، مدام خون جگر مي خورم ز خوان فراق فلک چو ديد سرم را اسير چنبر عشق ، ببست گردن صبرم به ريسمان فراق
به پاي شوق گر اين ره به سر شدي حافظ
،
به دست هجر ندادي کسي عنان فراق
تعبیر:
با وجود تمام سختی ها و ناکامی ها، امید خود را از دست نده. اگر به هدف و مقصود خود ایمان داری، صبور و شکیبا باش. همه ی غم ها و ناکامی ها پایانی جز شادی و وصال ندارند. امید داشته باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 8 آذر 1402 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 49
روضه خلد برين خلوت درويشان است ، مايه محتشمي خدمت درويشان است گنج عزلت که طلسمات عجايب دارد ، فتح آن در نظر رحمت درويشان است قصر فردوس که رضوانش به درباني رفت ، منظري از چمن نزهت درويشان است آن چه زر مي شود از پرتو آن قلب سياه ، کيمياييست که در صحبت درويشان است آن که پيشش بنهد تاج تکبر خورشيد ، کبرياييست که در حشمت درويشان است دولتي را که نباشد غم از آسيب زوال ، بي تکلف بشنو دولت درويشان است خسروان قبله حاجات جهانند ولي ، سببش بندگي حضرت درويشان است روي مقصود که شاهان به دعا مي طلبند ، مظهرش آينه طلعت درويشان است از کران تا به کران لشکر ظلم است ولي ، از ازل تا به ابد فرصت درويشان است اي توانگر مفروش اين همه نخوت که تو را ، سر و زر در کنف همت درويشان است گنج قارون که فرو مي شود از قهر هنوز ، خوانده باشي که هم از غيرت درويشان است من غلام نظر آصف عهدم کو را ، صورت خواجگي و سيرت درويشان است
حافظ ار آب حيات ازلي مي خواهي
،
منبعش خاک در خلوت درويشان است
تعبیر:
فریب مال و منال دنیا را نخور و در پی آرزوهای دور و دراز نباش. با قناعت و سادگی زندگی کردن بهتر از زندگی ای است که هر روزش پر از سختی و غم است. تکبر و غرور را رها کن و با ایمان باش.